نشستها
مدرسه علم و فناوری
سالها از اولین مواجهه های ما با علم و فناوری جدید می گذرد و کماکان شاید ما در این اندیشه بسر می بریم که علم و فناوری کالایی است که در بازار می توانیم آن را خریداری کنیم و به مصرف برسانیم و از این رو تلاشی در جهت فهمیدن جایگاه آن درجهان خود نداشته ایم. لذا کار علم و فناوری را به تکنوکراتها و بروکراتها سپرده ایم. کسانی که شاید مناسب ترین واژه برای آنان ظاهرگرایان دنیای جدید است کسانی که چندان به عقلی که علم و فناوری در پرتو آن به ثمر میرسد توجهی ندارند و صرفا تلاش کردهاند تا آنچه از ظاهر علم و فناوری می بینند را به عنوان راه دستیابی به آن تئوریزه کنند.
مدرسه علم و فناوری جایی برای آموزش دانش یا مهارت نیست بلکه تلاشی است برای راهیابی به عقل تکنیک تا اندکی از جمود و ظاهرگرایی نسبت به دنیای جدید آزاد شویم.
خوشوقتم که فرصت یافته ام در حضور استادان و دانشگاهیان نکاتی در باب دانشگاه و آموزش و پژوهش بگویم. دانمشگاه مثل مدارس قدیم صرفاً وظیفه آموزش ندارد بلکه باید به پژوهش هم بپردازد. از قرن هجدهم یعنی از همان ابتدا که دانشگاه (یونیورسیتی) به وجود آمد بنا بر این بود که آموزش و پژوهش توأم باشد و تعادل میان این دو حفظ شود. ضامن این تعادل را هم فرهنگ می دانستند. دانشگاه می بایست چراغی در راه ساختن و پیشرفت جامعه جدید باشد. ما که دانشگاه تأسیس کردیم به یک اعتبار نمی توانستیم دانشگاه نداشته باشیم اما چندان نیازی هم به آن حس نمی کردیم یا نیازمان بیشتر نیاز حیثیتی بود. به این جهت دانشگاه ما همان مدرسه قدیم بود که در آن علوم جدید تدریس می شد و پژوهش در آن جایی نداشت. از حدود پنجاه سال پیش کم و بیش پژوهش هم جایی در دانشگاه پیدا کرد و در دهه¬های اخیر اعتنای به آن بیشتر شد.
پول چیست؟
هستند کسانی که در ضرورت طرح این پرسش ماهوی شک می کنند و می گویند: «این دیگر چه سؤالی است؟ پول، ما بازایی است که قیمت و ارزش همه ی کالاها با آن تعیین می شود و بدین ترتیب، برخلاف گذشته، امکان برخورداری از همه ی کالاها برای همگان فراهم می شود…» و بعد در تفسیر عبارت «برخلاف گذشته» سعی می کنند که فلسفه ی پول و مختصری از تاریخچه ی آن را برای شما بازگو کنند: در گذشته های دور، در میان اقوام بدوی، مبادله ی کالا به صورت داد و ستدی انجام می گرفت که در آن، انسان کالایی را بی واسطه با کالایی دیگر مبادله می کرد. اما در اینجا دیگر محصولی منحصر به فرد، به عنوان مازاد یک قبیله، نیست که با محصولی دیگر مبادله می شود، بلکه اینک تعدادی بی شمار از محصولات گوناگون با بسیاری از محصولات دیگر مبادله می شوند. برای آنکه بتوان این مبادله ها را بر اساس هم ارزی انجام داد، بایستی کالایی وجود داشته باشد که همه ی کالاهای دیگر بتوانند به کمک آن، ارزش مبادله ای خود را بیان دارند و این امکان را یک «کالای معادل همگانی» برآورده می سازد.
داوری اردکانی در این مراسم بیان کرد: جایزهای که اهدا میشود به اسم من است ولی بیشتر زحمت آن را دوستان من کشیدهاند و من کمترین سهم را دارم چون رسالهها را آنها میخوانند، دردسرهایش را آنها تحمل میکنند. مدیریت و هماهنگی برنامه هم که به عهده شهر کتاب است و اینکه نام جایزه را داوریاردکانی گذاشتهاند نوعی احسان است. اگر حمل بر خودستایی نشود این احسان هم اجر صبری است که در کلبه احزان کردم. تا این دوره ما با مشکل بزرگی مواجه بودیم که شاید از بیرون خیلی سهل و آسان به نظر میرسیده است؛ آن هم اینکه دو سال جایزه را به کسانی دادیم که درباره هایدگر نوشته بودند.
او ادامه داد: من و دوستانم غالبا متهم به هایدگری بودن هستیم و حالا اینکه چرا هایدگری بودن اتهام است به من ارتباطی ندارد و از فهمی که از فلسفه در کشور جریان دارد مربوط است. بنده هم چون سنم از دیگران بیشتر است اتهامم هم از دیگران در زمینه بیشتر بود. شاید عدهای از بیرون خیال میکردند که ما تعمد داریم که حتما جایزه را به کسانی بدهیم که درباره هایدگر بنویسند؛ اما نه من و نه دوستانم هیچکدام نه فقط این تمایل را نداشتیم که حتی برایمان دشوار بود که چنین کاری را بکنیم. اینگونه نبود که فقط از رسالههای مرتبط با هایدگر استقبال کنیم و امسال که آقای دکتر امیری آرا را کشف کردیم خوشحال شدیم که ما جایزه را به یک رساله خوب فلسفی میدهیم و جایزه به یک رساله که صرفا در فلان حوزه نوشته شده باشد تعلق نمیگیرد.