متن خوانی کتاب مینوتارجهانی

معمولا وقتی ما از کتاب هایی که راجع به بحران در اقتصاد جهانی و سرمایه داری صحبت میکنیم ذهنمان معطوف میشود به اینکه انگار از شکست خوردن یک اقتصاد خوشحالیم و به دنبال یک جایگزینی هستیم که آن جایگزین را پیش بیاوریم، این کتاب حداقل با این خوشحالی نوشته نشده است. به نظرم برای ما که در ایران زندگی میکنیم و به یک آینده امیدواریم باید حواسمان به این باشد که این آینده در واقع در یک سرخوشی پیش نمیآید بلکه در پذیرفتن یک مسؤلیت پیش میآید و لازمه آن فهم عمیق تر نسبت به اقتصاد جهانی است.
بخشی از کتاب “هیچ چیزی به اندازه سرگشتگی ما را انسان نمیسازد. زمانی که خود را در وضعیت بهت زدگی عمیقی مییابیم که همه آنچه برایمان حقایق قطعی بوده اند فرو میریزند. به ناگاه خود را در بن بستی گرفتار میبینیم ناتوان از توضیح آنچه چشمانمان میبیند، انگشت هایمان لمس میکند و گوش هایمان میشنود. در آن لحظات کم یاب که خرد ما در تلاشی دلاورانه است تا به کنه آنچه حواسمان گزارش میدهد پی برد، سرگشتگی مارا فروتن میسازد تا اذهان آماده شده مان محیای پذیرش حقیقتی باشند که پیشتر تحمل ناپذیر بودند و آنگاه که تور گسترده سرگشتگی کلیت جامعه بشری را فراچنگ آورد در مییابیم در بزنگاهی ویژه از تاریخ استاده‌ایم. سپتامر سال 2008 دقیقا یک چنین بزنگاهی بود.”

مینوتارجهانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید

فهرست